تحولات لبنان و فلسطین

بازیگر فیلم «بدون قرار قبلی» گفت: از آنجایی که نقشم در فیلم «بدون قرار قبلی» خادم امام رضا (ع) بود، آن را پذیرفتم چون برای رسیدن به جایی که امروز هستم از امام رضا (ع) قوت قلب گرفتم.

نام امام رضا (ع) در پذیرفتن نقشم تأثیر داشت

به گزارش قدس آنلاین،   مصطفی زمانی در سال ۱۳۸۷ با بازی در سریال ۴۵ قسمتی یوسف پیامبر (۱۳۸۷ فرج الله سلحشور) وارد تلویزیون شد و به شهرت رسید. این بازیگر ۳۹ ساله از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ در سه فصل سریال شهرزاد ساخته حسن فتحی نقش فرهاد را بازی کرد و بار دیگر در بین مخاطبان به محبوبیت رسید.  

زمانی در سینما هم دستی برآتش دارد. وی از سال ۱۳۸۸ با فیلم آل (۱۳۸۸ بهرام بهرامیان) به دنیای سینما معرفی شد و تاکنون در فیلم‌هایی چون یک عاشقانه ساده (۱۳۹۱ سامان مقدم) و ماهی سیاه کوچولو (۱۳۹۳مجید اسماعیلی) بازی کرده است.  

این بازیگر شناخته شده اخیرا در دو فیلم مهم نقش‌آفرینی کرده که یکی از این آثار در جشنواره حضور دارد و دیگری در جشنواره نیست. به بهانه حضورش در فیلم بدون قرار قبلی با وی به گفت‌وگو نشستیم:

رابطه جشنواره فجر با فیلم‌هایی که شما در این سال‌ها بازی کرده‌اید اصلا خوب نبوده، خودتان این بی‌مهری‌ها را چگونه تحلیل می‌کنید؟

من ترجیح می‌دهم فقط روی فیلم‌ها متمرکز باشم. من برای جشنواره‌ها ارزشی بیشتر از فیلم قائل نیستم. هیچوقت! اول فیلم به وجود آمد و بعد جشنواره و داورها. بحث سلیقه مطرح است و در جشنواره‌ فجر سلیقه‌های مختلفی وجود دارد اما چند سالی‌ است به نظرم اوضاع خیلی عجیب شده، چون برخی فیلمنامه‌ها هستند که حتی تا صفحه ۳۰ آن‌ها را هم نمی‌توان خواند ولی در بخش مسابقه حضور دارند.

در این سال‌ها کمتر توانستم در جشنواره‌ها حضور پیدا کنم. خیلی برایم عجیب است که این آثار چطور می‌توانند در بخش مسابقه باشند. مثلا خیلی برایم عجیب بود که چطور فیلم تیک‌آف (۱۳۹۴، احسان عبدی‌پور) به جشنواره راه پیدا نکرد. این فیلم کارگردان و بازیگران مطرحی داشت که سینما را می‌شناسند.

جشنواره جای کسی است که فیلمساز است. به نظرم فیلمسازی در مقایسه با سلیقه‌ای که من دارم کمی عوض شده است، اما من کاری را که دوست دارم و دوست دارند من در آن کار باشم انتخاب می‌کنم. هنوز هم فکر می‌کنم که چرا تیک‌آف به جشنواره راه پیدا نکرد. چرا؟ سال بعد فیلم آقایان اسعدیان و میری را داشتم اما باز هم مورد پسند و سلیقه هیات داوران قرار نگرفت. البته سلیقه است و اشکالی هم ندارد. اما پارسال روز ششم را داشتم، از این که برای جشنواره انتخاب نشد، حیرت کردم.

من با شما در مورد احجاف در حق فیلم تیک‌آف هم‌نظر هستم و اگر فیلم در جشنواره حضور پیدا می‌کرد، می‌توانست در خیلی از رشته‌ها نامزد جایزه شود.  

فیلم خوبی است و مفهوم بسیار خوبی هم دارد، به نظرم سلیقه هیات انتخاب متفاوت بود، البته شخص خاصی مدنظرم نیست.

سلیقه نیست یک جریان است که دوره‌های مختلف با اعمال سلیقه در مواردی شخصی به جشنواره لطمه می‌زند.

جریان هم نمی‌توان گفت ولی به نظرم دیگر متوجه برخی مفاهیم نمی‌شوند. مثلا مفهومی که در تیک آف وجود دارد مواجهه با ترس‌هاست و آنها فکر می‌کنند این مفهوم، نوعی روشنفکری است. یعنی به نظرم این مساله را در خودشان حل نکرده‌ و عبور کردند. خیلی مسئله مهمی است که با ترس‌هایت مواجه شوی و حالا این قصه در قالب روایت چند جوان ۱۸ تا ۲۲ ساله این مساله نشان می‌دهد.  

دنیا، دنیای بزدلی و ترس است، ترس از دست دادن خانواده، موقعیت، جایگاه، پول و هزاران چیز دیگر، این فقط شامل سینما نیست. به نظرم باید درک می‌کردند چه فیلمی ساخته شده است. فیلم نمایش داده شد، مردم و منتقدان آن را دیدند، جای چنین فیلمی کجاست؟ اگر جای چنین اثری در جشنواره نیست، جشنواره برای چه منظوری است؟ جشنواره جایی است برای اینکه یک نوع نگاه جدید به مخاطب بدهید تا کمی آرامش پیدا کند. در واقع نوعی ماده مخدر است. می‌خواستیم نگاه جدیدی به مخاطب بدهیم تا برای یک لحظه هم که شده دنیا را جور دیگری ببیند و ذهنش که لحظه‌ای نمی‌ایستد را متوقف کند.

«روز ششم» چرا به جشنواره راه پیدا نکرد؟  

اگر روایت روز ششم برای تماشاگر نیست، پس برای کیست؟ داوران باید متوجه شوند. مگر می‌شود فیلمی که پیام دارد در جشنواره نباشد؟ این فیلم داستان همه ماست که در ذهن خودمان آینده‌ای را ترسیم کرده‌ایم و برای آن آینده تلاش می‌کنیم و ناگهان می‌بینیم از آن آینده خبری نیست.

در فیلم روز ششم این مساله در قالب یک قصه دزد و پلیس ارائه می‌شود. احمد نوع زندگی خاص را در این زمانه در روز ششم تجربه می‌کند چرا هیات انتخاب این نکته را متوجه نمی‌شود؟ البته خیلی از آنها از دوستان من هستند ولی خب من برای نخستین مرتبه است دارم این مساله را می‌گویم که واقعا حیرت انگیز است این ندیدن! این از کم سوادی هیات انتخاب است اینجا دیگر بحث سلیقه نیست، کار از سلیقه گذشته است. هر عزیزی که متوجه نشد، کم سواد است، سلیقه نیست. تیک آف را دیگر نمیتوانم بگویم سلیقه است، فیلم مال جشنواره است و حق این را دارد در جشنواره باشد، حتی اگر از طرف مخاطب هو شود.

نمی‌گویم این فیلم باید جایزه بگیرد، ولی می‌تواند در جشنواره باشد. من بازیگرم و نظر مخاطب را قبول دارم به این دلیل که من در حرفه‌ای هستم که نیاز دارم مخاطب تاییدش کند یعنی مجبورم اعتماد به نفس خود را با مخاطب شریک شوم، مجبورم. اگر نجار بودم اهمیتی نمی‌دادم؛ میز و صندلی‌ام را ساخته‌ام، خیلی هم خوب ساخته‌ام حالا اگر کسی بگوید بد است هم خودم می‌دانم که آن را خوب ساخته‌ام. ولی سینما اینطور نیست. وقتی می‌بینم که هیاتی از همکاران ما متوجه ارزش یک فیلم نمی‌شوند، ترجیح می‌دهم ذهنم را درگیر این نوع نگاه و جشنواره و امثالهم نکنم.

زیرا من در دراز مدت باید به زندگی خودم نگاه کنم. من که نیامده‌ام ۵ سال کار کنم و بروم، بازیگری متمادی پختگی دارد و باید بتوانیم کارهای متعددی اجرا بکنیم، البته اگر توانی در ما بماند.

فکر می‌کنم جشنواره فیلم فجر فستیوالیزه شده و این خیلی فستیوالیزه شدن، روح جشنواره را به ضد خودش تبدیل می‌کند.

خیلی صریح به شما بگویم، جشنواره برای من هیچ بهره‌ای نخواهد داشت. ما دو قشر در سینما هستیم که این حرفه را حفظ می‌کنند؛ یک گروه بازیگران هستند و گروه دیگر فیلمنامه‌نویس، کارگردان و عوامل اجرا، اما سینما به سرمایه هم نیاز دارد. ما در سال ۲۰۲۱ هستیم و هزینه‌های تولید خیلی بالاست، سرمایه‌گذار باید به بازگشت سرمایه فکر کند. او حوصله ندارد فیلم خوب و بد را از هم تفکیک کند.

سرمایه‌گذار نگاه می‌کند یک فیلم چندتا جایزه گرفته است. به قرآن قسم جشنواره به درد می‌خورد، اما وقتی شما فیلمی را که حرفی برای گفتن دارد برای جشنواره انتخاب نمی‌کنید، آن فیلمسازی که حرفی برای گفتن دارد مثل عبدی پور، مثل قاسم زاده و امثالهم چطور باید برای اثر بعدی خود سرمایه جور کنند؟

هیات انتخاب این را درک نمی‌کند؟ فیلمسازی که می خواهد حرف نو بزند، سرمایه فیلم بعدی خود را از کجا بیاورد؟ چون سرمایه‌گذار قبل از هرچیزی محاسبه می‌کند که یک چند جایزه گرفته است چون یا باید برگشت مالی داشته باشد یا فیلمی که روی آن سرمایه‌گذاری کرده در جشنواره دیده شود.  این اتفاقی است که به نظرم جشنواره را مهم و خیلی از فیلمسازهای ما را از فیلمسازی دور می‌کند.

کج‌سلیقگی، سیاست یا لجبازی؟

در مورد «خط نجات» ابتدا صحبت کنیم چون به نظرم در مورد فیلم خط نجات ظلمی صورت گرفت که امتداد تیک‌آف و بقیه‌های فیلم‌های شماست.

هر سال همین است، چهار سال است که پشت سر هم همین اتفاق تکرار می‌شود. در مورد خط نجات عرض کنم که بعد از مدتها فیلمنامه‌ای خواندم که خیلی خوب بود. آن بخش‌هایی که من حضور نداشتم نمی‌دانم چطور فیلمبردای شده و نمی‌توانم قضاوت کنم ولی دستکم فیلم فیلمنامه خوبی داشت و یک واقعه مهم از دوران قبل از انقلاب را که سال‌ها در مورد آن سکوت شده، بررسی می‌کرد.  

مهمترین پرونده قرن است، این میزان از نفوذ شوروی سابق در این مملکت وحشتناک است. به هرحال خط نجات یک فیلم خوب در فضای قبل از انقلاب و شاهنشاهی است، این فیلم خیلی شسته رفته و خوب است. برای ساخت آن بیش از صد جلسه کار کردیم و خیلی زحمت کشیدیم. تا به امروز بنیاد فارابی هنوز ۵۰ درصد از هزینه فیلم را پرداخت نکرده است. هنوز دستمزدم را دریافت نکرده‌ام. چه فیلم هایی در جشنواره فجر حضور دارند که این فیلم جزء فهرست فیلم‌های حاضر نیست؟ مگر می شود این فیلم به جشنواره راه پیدا نکند و فیلم دیگری انتخاب شود؟ این دیگر به نظر من سلیقه نیست.

غیر از سلیقه، سیاست را هم در نظر بگیریم

سیاست هم نیست، به نظرم بیشتر لجبازی است.

اهل سیاست نیستم

یکی از اعضای هیئت انتخاب آقای شاه حسینی استاد دانشگاه و پژوهشگر است، سالها در تعریضاتشان در مورد جشنواره فجر می فرمودند ما داریم فستیوالی برگزار می کنیم که اسمش فجر است اما فیلمی با موضوع فجر در آن نیست. وقتی فیلمی چون خط نجات رد می‌شود هیات انتخاب در این مساله دست دارد که یکی از اعضای آن همین آقای مجید شاه حسینی است. این مسئله برای من جای تعجب دارد شما چه فکری می‌کنید؟

من بازیگر هستم اهل سیاست و این مسائل هم نیستم. اما دهه فجر برای نظامی که روی کار است، دهه بسیار مهمی است. حاکمیت این دهه را انتخاب کرده و من به عنوان فیلمساز آمده‌ام در چارچوب این دهه کار کنم. با این که همیشه از سیاست فاصله می‌گیرم، یک فیلمنامه بسیار خوب در این ژانر خواندم. واقعا فیلمنامه خیلی خوب بود، یکی از بهترین فیلمنامه‌هایی که من در این ۱۰ سال خوانده بود، تا جایی که نتوانستم این فیلمنامه ۱۰۰ صفحه‌ای را زمین بگذارم. آن هم در دورانی که حتی یک رمان هم پیدا نمی‌شود که نتوان زمینش گذاشت.

پنج ماه برای ساخت این فیلم زحمت کشیدیم. فکر می‌کردم این فیلم حتما یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره می‌شود، اما اصلا به جشنواره راهش هم ندادند! من نمی‌گویم فیلم خوب یا بدی است ولی لیاقت این را دارد که در جشنواره باشد. اصلا نمی‌گویم به این فیلم جایزه بدهید یا برایش دست بزنید، فقط شما را به خدا اجازه دهید فیلمسازی که زحمت می‌کشد فیلم می‌سازد، فیلمش ارزیابی شود. در غیر این‌صورت در گیشه مورد توجه قرار نخواهد گرفت. اگر این اتفاق بیفتد فیلمساز در نهایت بی‌انگیزه می‌شود و قصد ساختن فیلم‌های معمولی و دم دستی را خواهد کرد.   

نگاه سلیقه‌ای به مذهب را نمی‌پسندم

وقتی «بدون قرار قبلی» را خواندید چه احساسی داشتید؟

دو بار می‌خواستم فیلمنامه بدون قرار قبلی را بخوانم ولی قسمت نشد. قبلا هم گفته بودم از آنجایی که با نقش یوسف پیامبر (ع) به این حرفه وارد شدم در مورد فیلم‌های سیاسی و مذهبی خیلی سختگیرم و وظیفه دارم حداقل ایدئولوژی خودم را حفظ کنم. معمولا چون مردم برایم خیلی مهم هستند در فیلم‌های مذهبی و سیاسی بازی نمی‌کنم. سیاست و مذهب متعلق به مردم است. سخت است بگویم چون این فیلم در مسیرم سلیقه‌ام بود، بازی در آن را پذیرفتم. دو مرتبه فیلمنامه را خواندم و خیلی برایم کشش نداشت چون پیش تولیدش خیلی طولانی بود.

چون نقش اصلی فیلم با پگاه آهنگرانی است و من بیشترین تجربه کاری‌ام در بین بازیگران خانم، با او بوده، گفتم چون اصرار می‌کنید دوباره می‌خوانم. در صفحه آخر متوجه شدم کاراکترم خادم حرم امام رضا (ع) است. یک آن ماندم. چون احساس می‌کنم باز کردن نقش‌های مذهبی و در عین حال واقعی بودن آنها کمی سخت‌تر از دیگر نقش‌هاست. برخلاف تصور رایج، بازی در چنین نقش‌هایی از این منظر سخت است که خویشتن داری مذهبی باید با انضباط در کلام و نگاه توأم باشد. احساس کردم مسئولیتی است که روی دوش من گذاشته شده و این نقش با وجود حضور کوتاهش تاثیر زیادی در کل فیلم دارد.

امام رضا (ع) در پذیرفتن نقشم در بدون قرار قبلی تأثیر داشت، مگر من از کجا آمده‌ام من فرزند همین آب و خاکم به هر حال از زیر قرآن رد شده‌ام. به یک باره به این جایگاهی که هستم نرسیده‌ام. بالاخره من هم یک روزی شروع کردم در این مسیر قدم بگذارم نیاز به قوت قلب داشتم، آن قوت قلب برای امثال من چه بوده است؟

بیشتر از آنکه شما به دنبال فیلمنامه‌های مذهبی بروید، فیلم‌های مذهبی در پی شکار شما هستند.  

اگر یک فیلم نگاه صادقانه به دین و مذهب داشته باشد، قطعا به آن کمک می‌کنم اما من مشکلم با نگاه سلیقه‌ای به مذهب داشتن است.

سال‌هاست فیلمساز خوب نداریم 

اثر معنوی علی بن موسی الرضا (ع) یک مفهوم ملی در این فیلم پیدا کرده و دارد از مرزهای فراوانی عبور می‌کند. در این باره توضیح دهید.     

به دلیل مشکلات سیاسی فراوانی که داریم، خیلی به مذهب پناه می‌بریم. اما آدمی که به پایان عمرش نزدیک می‌شود نمی‌تواند برای خودش ریا کند، می‌فهمد بازی را غلط انجام داده است، چه کسی در زندگی هست که دم مرگ نفهمد راه را اشتباه رفته است؟ آیا چنین کسی وجود دارد؟ محال است. آدمی خودش می‌داند باخته یا برده است.  

بهروز شعیبی سر صحنه خیلی معتقد بود و به جهت همین ارادتی که به فیلمش داشت به این که چه می‌خواهد خیلی مسلط بود، همان موقع متوجه شدم با یک فیلم بسیار شسته رفته‌ طرف هستم. قطعا فیلم بسیار تمیزی است فیلمنامه بسیار خوبی دارد و پیش بینی من این است که اتفاقات بسیار خوبی برای فیلم در بخش‌های مختلف رخ دهد مگر اینکه ...

مگر اینکه دوباره همان اتفاقات عجیب و غریب رخ دهد

همه جای دنیا از این اتفاقات می‌افتد. من در مورد داوری حرف نمی‌زنم، فقط حرفم این است که سرمایه گذار به دنبال فیلم نمی‌آید، مگر اینکه چند جایزه گرفته باشد. فیلمسازی که حتی به او اجازه نمی‌دهند در جشنواره حضور پیدا کند به مرور حذف می‌شود. سال‌هاست که فیلمساز خوب نداریم. قدیم فیلم‌ها کم بود و خیلی‌ها حاضر بودند ریسک کنند.

حرف آخر؟

انشاله که فستیوال امسال هم خوب برگزار شود و جوایز کادو پیچ و نوبتی اهدا نشود. نوبت این... ن. نوبت آن... ن. ، من از ۸۳ شروع به بازیگری کردم و از ۸۸ در جشنواره فیلم داشتم. ۱۲ سال شده، من اگر بخواهم هم آن شوق جشنواره را دیگر ندارم، شوق برای آنهاست که تازه ورود می کنند، بنظرم به آنها بیشتر نگاه کنند. آنها که ۳-۲ سالی است وارد سینما شده‌اند، یا چند سال اول ورودشان به این عرصه است و نیاز دارند به آنها تاییدیه بازیگری بدهید تا راه درست را بروند.

چون من یادم است فیلم کیفر خیلی خوب بود، یادم هست قصه پریا خیلی خوب بود، بدرود بغداد خیلی خوب بود و ملکه خیلی خوب بود. آن روزها اگر به این آثار توجه می‌شد خیلی خوشحال می‌شدم. لطف کنند به بچه‌هایی که سال‌های ابتدایی ورودشان به سینماست، تاییدیه بدهند. من راهم را پیدا کردم و می‌دانم چطور باید بازی کنم و چگونه باید ادامه بدهم.  

منبع: ایرنا

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.